هر روز، بی هيچ کار مخصوصی
فقط سرم را با خودم تکان می دهم.
نه چيزی برای انتخاب کردن، نه چيزی برای به دست آوردن.
نه آمدنی، نه رفتنی،
نه هيچ چيز ويژه ای،
کوهستان های آبی رنگ، بدون ذره ای غبار.
من قدرت های پنهان و ظريف را تمرين کرده ام،
حمل کردن آب را، به دوش کشيدن هيزم را.