Wednesday, January 22, 2003

I was me, but now he's gone
Need the end to set me free

Tuesday, January 21, 2003

بودا اينچنين است: يک انسان معمولی.
مساله، فقط آسوده شدن در خويشتن است.
جايی نيست که به آن برسيد.
وقتی نيست که در آن بدويد.
هستی، درست همين لحظه را جشن گرفته است.
لحظه اکنون همه چيز است.
پس دويدن برای چه؟
کسی که به تنهايی گام بر می دارد،
ورای شکل ها، بی شکلی آرميده است.
کی ناپديد می شوم؟
کی آن شعف کل را خواهم ديد؟
برس به شهر، ولی از بيراهه
در بزرگراه چپاول خواهی شد
تمامی هستی به شخصی که هيچ کمکی را خارج از خودش نپذيرد، کمک خواهد کرد.
همه مردم ثروتمندند
من تنها فقيرترين

همه مردم تيزند
من تنها کند ترين

همه مردم می ميرند
من تنها جاودانه ترين